آرامشخودشناسیروانعرفانعشق

زندگی چیست و انسان چگونه می تواند با عشق و شهامت معنای زندگی را درک کند

زندگی - عشق

زندگی چیست :

زندگی یک معماست و یافتن توضیحی معقول برای آنچه برایت اتفاق می افتد و چرا می افتد به سادگی قابل دستیابی نیست؛ در وهله اول اصلا چرا در این دنیا به سر می بریم؟ جوابی برای این پرسش وجود ندارد! سوال بعدی چرا انسان ناگهان و بدون هیچگونه اطلاع قبلی عاشق می شود؟ جواب منطقی برای این هم وجود ندارد! چرا گل رز زیباست؟ نمی توان توضیح داد؛ تو می گویی بدون اینکه بفهمی و جوابی برای آن پیدا کرده باشی جذب من و دلسوخته من می شوی؛ در حقیقت هیچکس جز خودت نخواهد فهمید؛ از خودت می پرسی که من چرا اینجا هستم؟ تنها چیزی که می توان گفت این است که بخاطر توست که من اینجا هستم نه بخاطر زندگی، و تو چون در اینجا راه پیدا کرده ای فقط به خاطر من است که اینجا حضور داری نه بخاطر به دست آوردن چیزی.

با پست های اختصاصی خودشناسی بسوی خدا با ما همراه باشید.

عشق ، حقیقتی از یاد رفته در زندگی :

این حرف هم به نوبه خود هیچ توضیح معقولی نخواهد داشت؛ تو می گویی که این احساس در تو شکل گرفته که در دنیا هیچ مکان دیگری وجود ندارد که بتوان آرامش و زندگی را در آن تجربه کرد؛ همین قدر که جذب آهن ربا و مغناطیس عشق من شده ای بغایت زندگی را تجربه خواهی کرد؛ هر کسی باطناً خواهان آن است که زندگی را تمام و کمال تجربه کند؛ در اطراف تو انسان هایی هستند که بخاطر منافعشان طعم زندگی واقعی را از تو گرفته اند؛ کسی که زندگی را بغایت تجربه می کند، هیچگاه سرخورده و متزلزل نمی شود؛ اگر انسان ها تمامیت زندگی را درک کرده بودند هیچگاه وقت خود را با سرگرمی های زود گذر تلف نمی کردند؛ وقتی که انسان خودش منبع عشق دیگران می شود هیچ میلی برای دیدن فیلم یا رمان عاشقانه نخواهد داشت.

تظاهر و نفسانیات پرده ای بر حقیقت زندگی :

زمانی که معنا و حقیقت زندگی را کشف کرده ای هیچ احتیاجی به دیدن محبت های دروغین و تظاهری مردم نخواهی داشت؛ انسانی که زندگی را یافته حس جاه طلبی را از دست خواهد داد؛ او در هر لحظه آنقدر شاد و مسرور و خرسند است که بیش از آن شادی در تصور هیچکس نمی گنجد؛ جنون روزمره انسانی ( هوس، میل، آرزو، طمع) تنها بخاطر عدم درک زندگی است.

«اگر خنده تو به کسی زندگی می بخشد و آن را ندهی تو یک منافقی نه یک صوفی!»

پر نشدن خلاء درون انسان در نبود عشق :

همیشه خلایی در انسان وجود دارد؛ همیشه چیزی کم دارد؛ دائم به خودش می گوید کاش بهتر از این بود؛ اما تویی که عشق را درک کردی آیا چیزی بالاتر از حس عشق خلاء تو را پر خواهد کرد؟ از درون، واقعیت در یک سو که تو هیچگاه آن را تجربه نخواهی کرد و از طرف دیگر آرزو و حس جاه طلبی و زیاده خواهی وجود دارد و این زندگی دوگانه خواهد بود و زندگی دوگانه مربوط به انسان منافق است؛ انسانی که عشق را تجربه کرده به رفیع ترین درجه انسانی نائل شده است؛ انسانی که هر لحظه زندگی او بهشت جاودان است و ذات الهی را در زندگی خود پیدا کرده نیازی به پرستش خدایان دروغین نخواهد داشت.

دل و جرأت داشتن، شرط زندگی کردن :

زندگی کردن دل و جرات می خواهد؛ آدم های ترسو فقط نفس می کشند، آنها که زندگی نمی کنند؛ چرا که هر لحظه ترس و دلهره بر آنها حکمفرماست و زندگی ای که در آن ترس جاری باشد چیزی جز مرگ نخواهد بود؛ این چنین آدم ها در حالتی بنام «پارانویا» به سر می برند و از همه چیز می ترسند حتی از خود؛ نه تنها از چیزهای واقعی، بلکه از خیالات خود نیز ترس دارند؛ از جهنم  می ترسند از ارواح می ترسند از خدا می ترسند، در نهایت ترس طوری در زندگی آنها رخنه می کند که امکان زندگی واقعی برای آنها میسر نخواهد بود؛ زندگی و عشق کار انسان های با شهامت و شجاع است؛ اولین اصلی که در زندگی باید یاد بگیری شجاعت و شهامت است.

چرا برای زندگی کردن بایستی شهامت داشت :

 برای اینکه زندگی فی نفسه ناامن و خطرناک است و همچنین بی ثبات؛ اگر همیشه درگیر با ناامنی بی وقفه دنیا باشی، در حقیقت خودت را در زندان انداخته ای؛ مکانی را که خودت در آن زندگی می کنی (زندان وجودت) ناامن خواهد بود، چرا که ثبات را پیدا نخواهی کرد؛ زندگی پر از اکتشافات است؛ شناخت ناشناخته ها احتیاج به شجاعت دارد؛ ترس انسان فقط از ناشناخته هاست؛ تو بایستی دستت را به سوی ستارگان دراز کنی و آنها را اکتشاف کنی؛ باید شجاع باشی؛ همه چیز را در پای عشقت و خدایت و زندگی جاودانه ات قربانی کنی چون هیچ چیز با ارزش تر از زندگی نخواهد بود.

اگر عشق را تجربه کرده ای پس زندگی کن :

زندگی با ارزش خودت را وقف پول و رفاه و مقام و غیره نکن؛ تو وقتی شادی بدون وقفه را تجربه می کنی، آنگاه وفور نعمت و برکت زندگی به تو بخشیده خواهد شد؛ آنگاه چیز دیگری وجود ندارد که بخاطر آن همه چیزت را بفروشی؛ دل به دریا بزن؛ زندگی بسیار شیرین و زیباست؛ شروع و پایان ویژگی مرگ است و اگر فکر می کنی که لحظه ای به دنیا می آیی و لحظه ای می میری، تو در مرگ زندگی می کنی؛ ولی تو مرگ نیستی تو سراسر زندگی هستی؛ اگر عشق را تجربه کرده ای پس زندگی کن؛ مرگ توهمی بیش نیست و به دست انسان ها موجودیت پیدا می کند؛ چون نمی دانی کجا می روی می ترسی؛ «هر جا که باشی، هستی…».

با دلی امن پذیرای خداوند باش :

تنها خوراک زندگی، شجاعت و خطر کردن است؛ هرچه در زندگی بیشتر ریسک کنی بیشتر زنده ای؛ عدم امنیت زندگی را زیبا می کند؛ فقط مراقبه و مدیتیشن خانه ای امن و با امنیت در دل تو بوجود می آورد و زمانی که دل تو به محلی امن تبدیل شد، خداوند و عشق در آن ماوا می گیرد و لحظه ای از خدا دور نخواهی بود؛ تنها خداوند می تواند حاکم بر سرنوشت تو باشد؛ قبول کن که اگر بخواهی بر خدا فائق آیی در زندگی شکست را تجربه خواهی کرد…

از پیج اینستاگرام ما بازدید نمایید

Related posts

توازن با وزن و آهنگ طبیعت (روز ۲۵ مربیگری روح، هفته چهارم، عنصر خاک)

موکتی

ساده بودن چیست و تشخیص تفاوت انسان ساده با انسان متظاهر

موکتی

روز بیستم مربیگری روح، بال های عشق خود را بگشایید (هفته سوم، عنصر آتش)

موکتی

Leave a Comment